سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر آوار فرو ریخته ی عشق از دلم چیزی نمونده که به تو بسپارم...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اسمون چشام بارونیه...

    نظر

 

 

یادته یه روز بهم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده ... گفتم اگه بارون نیامد چی؟ گفتی اگه چشمای تو بباره اسمون گریه اش میگیره ... گفتم :یه خواهش دارم وقتی اسمون چشمام خواست بباره تنهام نذار . گفتی به چشم ... حالا من دارم گریه می کنم و آسمون نمیباره ........ تو هم اون دور دورا ایستادی به  من می خندی ...

 

 

 1...فکرم مشغوله...فکر میکردم همه چی خوبه ولی نبود...

2...ناگهان چقدر زود دیرمیشود...