گاهي بعضي از پايان ها خودشان را حل مي کنند توي زندگي ات...! يا شايد هم تو را ناگزير مي کنند که حل شوي تويشان !
مي داني بدترين نوع پايان چيست؟؟!
اينکه تو تمام نکني و نفهمي هم که چرا تمام شده ...
اين روزها عجيب حس مي کنم که يکي از دوست بودن هايم دارد تمام مي شود .... فکر مي کنم به اندازه ي کافي تلاش کردم که دوست بودنم را خوب نگه دارم ....
اما قدم هاي من فقط لازم است ... و نه کافي ...
به اجبار ماندن در يک جا هيچ خوب نيست .... !!!
سلام...
مرسي ازلطفي که به نوشته هام داري....گاهي اوقات ماميخوايم حرفايي روبزنيم که کلمه براش پيدانميکنيم ولي وقتي توي صفحه ي مجازي يه نفرديگه ميخونيم ميفهميم حس نويسنده ومامشترک بوده...خوشحالم ازاين اشتراک.....اشتراک بين حست ونوشته م...
+تبادل لينک رواساسادوست ندارم..من کسايي روکه دوسشون دارم ونوشته هاشونوميخونم ميلينکم....ميخوام وبتوبذارم جزکسايي که دوسشون دارم وميخونم.....:)
+نه 18ساله م نيس...زير18...16 سالمه:)
+نوشته ي اخرت خيلي بوي اميدميداد...خوشحالم که اميدواري..:)
با سلام به شما دوست عزيزوبلاگتون رو ديدم وبلاگ خيلي خوبي داري بهت تبريک ميگم اگه مي خواي بازديدتم بره بالا ميتوني تو سايت زير آگهي رايگان بدي www.bia2tabligh.irراستي ممنون ميشم منو لينکم کني
با تشكر